شعر شاعر شهیر عرب، نزار قبانی دربارهٔ : 👆👆 . زهّر اللوز في حدائق شيراز (بادام در باغهای شیراز شکوفه داد) . وأنهى المعذبون الصياما (و شکنجه‌دیدگان روزه را پایان دادند) . ها هم الفرس قد أطاحوا بكسرى (هان اینان پارسیان اند که خسرو را زدودند) . بعد قهر و زلزلوا الأصناما (گرچه بر آنان چیره بود و بتان را به لرزه انداختند) . شيعةٌ .. سنةٌ جياعٌ .. عطاشٌ (شیعیان و سنیان گرسنگان و تشنگان،) . كسروا قيدهم وفكوا اللجاما (زنجیرها را گسستند و لگام را باز کردند) . شاه مصر يبكي على شاه إيران (شاه مصر بر شاه ایران می‌گرید) . فأسوان ملجأً لليتامى (اکنون [شهر] اسوان* پناهگاه یتیمان است) . والخميني يرفع الله سيفاً (و خمینی به شمشیر [یاد] خداوند را بلند کرد) . ويغني النبي والإسلاما (و بانگ پیامبر و اسلام را سرداد) . هكذا تصبح الديانة خلقاً مستمراً (اینچنین دینداری هستی پیوسته می‌شود) . وثورة واقتحاما (و شورش و بی‌باکی می‌گردد) . *) اولین محل اقامت محمدرضا پهلوی در مصر @didehban313