زیر آتش دشمن، در خط مقدم، مهمترین مسئله اعتماد جانانه به فرمانده میدان است.
هر چه باعث شود فشردگی صفوف رزمندگان از درون و پنهانیهای قلب یا بیرون و آشکاریهای موقعیت، سستتر گردد، باعث تقویت دشمن و بالا رفتن ضریب جرأت و جسارت و جنایت او خواهد شد.
امیدوار کردن دشمن به هر نحوی از بزرگترین گناهان کبیره است. زیرا مبدأ هر شر و خیانتی خواهد بود.
برای امتی که بر اثر کثرت دشمنانش دائما در جهاد به سر میبرد و تمام زندگیاش را در خط مقدم میگذراند، دانستن این نکته از مهمترین امور است.
ما انتخاب نکردهایم که در نقطه تماس با دشمن باشیم. ما تنها حق را پذیرفتیم و بر آن اصرار کردیم. باطل خود را از چند جهت به ما رساند.
از درون به ما نزدیک شد و جهاد اکبر بر پا شد. از بیرون به ما نزدیک شد و جهاد اصغر بر پا شد و در میان ما رخنه کرد و جهاد کبیر بر پا شد.
زندگی روزمره ما بودن در تب و تاب عملیاتهای پی در پی دشمنان در جنگ ترکیبی است. ما اینگونه متولد میشویم. اینگونه رشد میکنیم و اینگونه میمیریم.
ما شهید به دنیا میآییم. شهید میمانیم و شهید میرویم.
این زیست عادی مؤمنان است. جهاد نه بخشی از زندگی ما و لایهای از آن که تمام آن است. تمام زندگی.
هیچ