رژیم جنایتکار تمام بازدارندگیاش را در داخل و خارج از دست داده.
دست و پا زدنهای رژیم هر چند خشن و خونریز است اما هیچ نسبتی با ضمانت بقا برای او ندارد. امکانهای ماندن او درون همان شعلهها میسوزد. اژدها از بس آتش افکنده دست و پا و دهانش سوخته و هر چه بیشتر تلاش میکند، بیشتر از بین میرود. دست مقاومت باز شده و دائم بلندتر و بلندتر بر پیکر اشغالگر طغیانگر فرود میآید. بر خلاف مقاومت که زیر فشار دشمن محکم بار آمده، دشمن لوس و شکننده است. ضربههای عادی نیز او را تا حد مرگ میلرزاند و میترساند.
در روزهای و ماهها و سالهای آینده منتظر خشکیدگی پرشتاب غده سرطانی منطقهایم.
به زودی غرب ناچار خواهد شد بساط فتنهانگیزیاش را در جای دیگری پهن کند. شاید در سرزمینهای خودش...
سرزمینهایی که پیش از این با همین روشها به چنگ آورده و نگه داشته...