2- در این مناظره یک آمریکای فاقد برنامه به تصویر کشیده شد. علی‌رغم آنکه مجری تلاش زیادی کرد تا دو کاندیدای ریاست‌جمهوری حرف‌هایی از برنامه‌های خود بزنند، اما مخاطب آمریکایی چیزی جز یکسری کلیات دریافت نکرد که آن هم ناظر به مشکلات بزرگ اقتصادی و به راه‌حل‌ها نبود. آمریکایی‌ها همیشه به اینکه کشورشان برنامه‌های 100 ساله، 50 ساله، 30 ساله، 20 ساله، 5 ساله و یکساله برای اداره خود و دیگران دارد، به دیگران فخر می‌فروختند و بسیاری از کشورهای دنیا هم به این موضوع به عنوان «الگویی مناسب» می‌نگریستند. البته مناظره جای ارائه کامل برنامه یا ارائه برنامه‌های جامع نیست در مناظرات به اصول یک برنامه اشاره می‌شود تا رأی‌دهندگان دریابند که در صورت انتخاب فرد خاص به نتایج مهمی دست پیدا می‌کنند. در انتخابات‌های تا سال 2016 نوعاً این‌گونه بود اما در این انتخابات نه بایدن و نه ترامپ به برنامه‌ای اشاره نکردند و همه سؤالات مجری را بی‌پاسخ گذاشتند. آمریکایی‌ها در این مناظره متوجه شدند اگرچه مقامات آمریکایی برای مداخله در جاهای مختلف دنیا اقدامات زیادی انجام می‌دهند و هزینه‌های فراوانی که رقم سالیانه آن لااقل یک تریلیون دلار است خرج می‌کنند اما در ارتباط با اداره بهتر خود آمریکا هیچ برنامه‌ای ندارند. در این مناظره مردم متوجه شدند مقامات دو حزب آمریکا از حل معادله دو‌مجهولی «علاج کرونا» و «باز بودن کسب و کار» عاجز هستند و هر کدام می‌خواهد یکی از این دو واجب را کنار بگذارد یعنی یکی می‌گوید راه‌حل مقابله با «کرونای مهاجم» تعطیلی چند‌ماهه کسب و کارهاست و دیگری می‌گوید مردم خواهان باز بودن همه فعالیت‌ها از مراکز تولید و مراکز خرید تا مراکز آموزشی هستند و ما هر کاری که می‌توانستیم و شدنی بود برای مهار کرونا انجام داده‌ایم. 3- نکته دیگر این مناظره، فقدان استراتژی بود. آمریکایی‌ها لااقل از سال 2000 در انتخابات‌ها شعار محوری داشته و براساس آن ساز و کارهایی را تنظیم می‌کردند. بوش در انتخابات 2000 شعار بازگشت اقتدار آمریکا را مطرح کرد و بر این اساس نئوکان‌ها جنگ‌های بزرگی را علیه منطقه ما طراحی کردند -که البته فرجامی نداشت- و اوباما در انتخابات 2008 شعار «تغییر» داد و یک سلسله اصلاحاتی را در سیاست‌های داخلی و خارجی آمریکا طراحی کرد -هر چند به جایی نرسید- ترامپ در انتخابات 2016 شعار «آمریکای بهتر» را مطرح کرد ولی در این انتخابات، گویا اصولی وجود ندارد و لذا دیگر سخنی از تغییر یا اقتدار هم نیست. آنجا که در این مناظره به مطالبات داخلی آمریکا اشاره می‌شود، هم رنگ و بوی حل و فصل مسایل جاری می‌دهد و حرف کلانی که بتوانیم آن را استراتژی آینده این کشور بدانیم، شنیده نمی‌شود. 4- در این انتخابات پدیده‌ای وجود ندارد، ترامپ رئیس‌جمهوری است که ذهنیت خاصی از او در فضای داخلی آمریکا وجود دارد و مردم توقع ندارند او در دوره دوم خود کار خارق‌العاده‌ای انجام دهد. ترامپ در داخل به شخصیتی اختلاف‌برانگیز شناخته می‌شود و در حوزه سیاست خارجی -به غیر از مورد رژیم صهیونیستی- برنامه‌ای نداشته و موفقیتی به دست نیاورده است او البته تلاش کرده است تا با یکسری اقدامات نمادین مدعی نوعی اقتدار در محیط بین‌المللی باشد ولی این ژست چندان جایی در افکار عمومی شهروندان آمریکایی باز نکرده است او هم قادر نیست با تکرار به اجرا گذاشتن روش‌های مرحله‌ اول، جای ویژه‌ای در انتخابات پیدا کند. در عین حال ترامپ در این مناظره تلاش زیادی کرد تا با دو‌قطبی‌‌سازی چپ و راست به فضای انتخابات جان بدهد و آرای نیمی از شهروندان را به نام خود ثبت نماید. جو بایدن نیز نمی‌تواند پدیده باشد چرا که پیش از این سال‌ها در مصدر قدرت بوده و به قول ترامپ در این 37 سال کاری نکرده است. بایدن روی «اشتباهات ترامپ» و ریزش آرای او به سبب این اشتباهات حساب باز کرده است اما در عین حال کاهش قطعی مشارکت شهروندان، این زمینه موفقیت را نیز از او گرفته است. بایدن اگرچه این شانس را دارد که حتی عده‌ای از جمهوری‌خواهان به او رأی دهند اما این آن‌قدر نیست که خیال او را از نتایج انتخابات نوامبر که حالا به دلیل برگزاری توأمان حضوری و پستی، اعلام نتایج آن ممکن است به هفته‌ها بینجامد، راحت نماید. انتخابات آتی آمریکا خود یک پدیده است از نظر کاهش مشارکت و سردرگمی دو حزب قدیمی حاکم بر آن.