#خاطره_مهدوی🌸
🕰حدود ساعت سه، سه و نیمِ شب بود و من خواب بودم که صدای آسانسور اومد و فهمیدم که پدرم از مسافرت برگشته!
زودتر از همه دویدم دم در تا بهش سلام کنم!
خیلی خوشحال بودم از این که پدرم سالم و سرحال برگشته بود.
نمیدونم چطوری، ولی بیشتر وقتها اومدن پدرم رو متوجّه میشم!
🥰شاید برای اینه که خیلی پدرم رو دوست دارم!
نمیدونم که او هم همین اندازه محبّت من به خودش رو حس می کنه یا نه؟!
امّا از یک چیزی مطمئنم!
این که او بیشتر منو دوست داره و من اینو خیلی خوب متوجّه می شم!
‼️
یک شباهت و یک تفاوت!
❤️
این که محبّت پدرم - امام زمان علیهالسّلام - به من خیلی بیشتر از محبّتیه که من نسبت به ایشون دارم! بر من پوشیده نیست.
امّا ...
نمیدونم اومدن ایشون رو متوجّه میشم یا نه؟!
یا اصلاً صدای پای ایشون رو می شناسم یا نه؟!
شاید ایشون از کوچهی ما یا از کنار خونهی ما عبور کرده باشند.
شایدم یک بار به روضمون اومده باشند. اینا رو نمیدونم؛ امّا اینو میدونم که ایشون همیشه و همه جا پناه من هستن!
گاهی به این فکر میکنم که آیا واقعاً لیاقت محبّت ایشون رو دارم یا نه ...😢
هرجا که هستند خداحافظ و نگهدارشون باشه ...
امام رضا علیهالسّلام فرمودند:
...الإِمامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ، وَ الوالِدُ الشَّفیقُ، وَ الأَخُ الشَّقیقُ، وَ الاُمُّ البَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغیرِ
وَ مَفْزَعُ العِبادَ في الداهیة النّاد...
🌷...
امام مونسی است غمگسار، و پدری است مهربان، و برادی است مهربان و (در مهربانی مانند) مادری است نیک رفتار نسبت به فرزند خردسال، و او پناه مردمان است به هنگام پیش آمدهای ناگوار ...