🔺
روابط بینالملل: از قدرت به نیت - بخش دوم
حسین دهشیار
این برداشت از ماهیت روابط بین بازیگری و این که رفتار کشورها چگونه شکل میگیرد، محققاً امروزه در صورتی که در تصمیم گیریهای مرتبط به سیاست خارجی محوریت داشته باشد، پیامدهای آسیب رسان به منافع ملی را متجلی خواهد نمود. ویژگی عصر پسا جنگ سرد به ویژه از اوایل قرن بیست و یکم، تکثیر ظرفیت های نظامی در میان بازیگران رده دوم و به عبارتی افزایش قدرت نظامی کشورها در گسترهی گیتی میباشد. تعداد بازیگران صاحب قدرت نظامی و توانمند در حیطه برخورداری از ظرفیتهای تکنولوژیک بومی در قلمرو ساخت تسلیحات پیشرفته بر خلاف گذشته که تقریباً در انحصار اروپا و آمریکا بود، دیگر وجود ندارد. در گستره خاورمیانه تعداد کشورهایی که از نظر نظامی مطرح و اثرگذار هستند به هیچ روی قابل مقایسه با قرن بیستم نمیباشند. حال که تعداد کشورهای صاحب قدرت نظامی فراوان گشته و با وقوف به این واقعیت که توازن نظامی گسترش یافته، باید اذعان داشت که معیار و شاخص تعیین کننده رفتار بازیگران در رابطه با یکدیگر بر خلاف گذشته دیگر نمیتواند توجه انحصاری به میزان قدرت نظامی باشد.
قدرت نظامی تاثیرگذار به جهت دادن به رفتار در مقام مقایسه با گذشته کمتر گشته چون تفاوت قدرت نظامی کشورها دیگر فاحش نیست و توازن تقریبی وجود دارد و به همین روی ترس از مورد حمله قرار گرفتن کاهش یافته است. توان نظامی تقریباً برابر به این معنا میباشد که قطعیت برای پیروزی از میان برود. نبود قطعیت در تسلط، جنگ افروزی را بسیار ریسک پذیر نموده است. در این شرایط آنچه امروزه تعیین کنندهی کلیدی در قوام دادن به رفتار بازیگران در صحنهی بینالمللی باید در نظر گرفته شود همانا نیت آنان است. برخلاف قدرت نظامی که تعیین میزان و اثرات آن امکانپذیر بود، به هیچ روی این امکان در مورد فهم نیات تصمیم گیرنده و آگاهی به آن وجود ندارد. در خصوص نیات بازیگران، تصمیم گیرندگان هیچگاه قادر به طی طریق در محیط قطعیت نیستند، هر چند که امروزه برداشت از تعیین کیفیت روابط بین بازیگری با توجه به واقعیات میبایستی براساس در نظر گرفتن نیات تصمیم گیرندگان ترسیم شود. آنچه این اقدام را بسیار مشکل میسازد این نکته کلیدی میباشد که نیات دارای دو جنبه کنونی و آینده است.
«ادامه دارد»
@amniatemeli