◽️اصبغ بن نباته گويد: بر امير مؤمنان وارد شدم و ديدم [ناراحت و] در انديشه فرو رفته و با انگشت بر زمين خط مي كشد. گفتم: اي امير المؤمنين! چرا شما را انديشناك [و اندوهناك] مي بينم و چرا بر زمين خط مي كشيد؟ آيا به زمين و خلافت در آن رغبتي داريد؟ فرمود:
«لَا وَ اللَّهِ مَا رَغِبْتُ فِيهَا وَ لَا فِي الدُّنْيَا يَوْماً قَطُّ وَ لَكِن فَكَّرْتُ فِي مَوْلُودٍ يَكُونُ مِنْ ظَهْرِي الْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ الْمَهْدِيُّ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً تَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَ غَيْبَةٌ يَضِلُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ؛
نه به خدا! به زمين و دنيا هرگز رغبتي نداشته ام وليكن درباره مولودي انديشه مي كنم كه از نسل من و يازدهمين فرزند من است. او مهدي عليه السلام است كه زمين را پر از عدل و داد مي سازد، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد. او را حيرت و غيبتي است [كه مردم نسبت به او پيدا مي كنند و] اقوامي در آن گمراه مي شوند و اقوام ديگر در آن هدايت مي يابند.»
📚كمال الدين، ج 1،صص 538 - 539.
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
#یارب_فرج_امام_ما_را_برسان
https://eitaa.com/doabarayezohoor