چرا می گویند مرگ حق است؟ چرا نمیگویند خوشبختی حق است؟
ابتدا باید به چند نکته توجه کرد:
1⃣در تصور سوال کننده گویی این گونه نقش بسته که مرگ نوعی بدبختی است! در حالی که مرگ جدا کنندهای ست که عده ای را به غایت سعادت و خوش بختی میرساند و آنها را وارد زندگی حقیقی میکند.
🔰و عده دیگری که دچار شقاوت میشوند، خودشان مقصرند که سعادت خویش را تحصیل نکردهاند. بنابراین نباید مرگ را مرادف بدبختی دانست:
🔰امام على علیه السلام می فرمایند: بهترین ارمغان براى مؤمن مرگ است.
2⃣خوشبختی با در نظر گرفتن جهان بینی افراد، مصادیق متعددی دارد. عدهای میتوانند حتی مصیبتها و سختیهای دنیا را به شیرینی برای خود بخرند.
🔰همان گونه که یک بیمار عاقل از تیغ جراحی فرار نمیکند بلکه به استقبال آن نیز میرود. کسی که بلاهای دنیا را نیروی محرکه خود و سبب رشد و کمالش میداند، آنها را منافی خوشبختی خویش نمیدانند.
🔰این در حالی است که بیشتر مردم خوشبختی دنیا را در داشتن امکانات بیشتر و مادیات می دانند.
3⃣منظور از حق در این سوال دو چیز متفاوت قرار داده شده است. آن جا که میخواهیم خوشبختی حق ما باشد، منظورمان از حق این است که ما سزاوار خوشبختی هستیم.
در حالی که وقتی می گویند مرگ حق است یعنی مرگ واقعیتی است که همگان با آن مواجه می شوند.
🔰پس مرگ در بخش اول سوال یعنی حقیقی و در بخش دوم سوال به معنای استحقاق است که باید این تفاوت را مد نظر قرار دهیم.
🔰با توجه به این نکات خوشبختی نیز حق ماست و اینکه مرگ حق است، منافاتی ندارد با آنکه خوشبختی نیز حق ما باشد.
🆔
@dobare_zendegi 🆔