هرچه پُل بود پشتــِ سرمـ خرابــ کردمـ و ..... باز |تو| پُل زدی از نو.... و آنقدر آسمان _ ریسمان بافتی، تا دوباره در آغوش بگیری ام ! فکر نکن نمی دانمـ..... شب آرزوها که می گویند همه اش بهانه استــ.... می خواهی راهِ آسمانتـ را نشانمـ دهی!