💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 🎉🎈🎉 🌙 . جلسه‌ی آخر خواستگاری، با هم تصمیم گرفتیم همه چیز، خوب و ساده برگزار شود.🍭🍏 بعد، قرار شد مراسم عقدمان در خانه‌ی قدیمی خانوم‌جان باشد و همه‌ی فامیل دعوت شوند، اما با یک پذیرایی در حدّ عرف و زیبا.🌸 . حلقه‌ی ازدواجمان 💍 را هم ساده و شبیه هم خریدیم، تا همیشه یادمان بماند به عشق هم زندگی می‌کنیم، نه برای حرف مردم.❤ روز قبل از عقد، خودم با دوستم فاطمه، خانه و سفره‌ی عقد را تزیین کردیم و من یک لباس سپید زیبا و ساده پوشیدم⛅ . یادم است، خانوم‌جان روز عقدمان در گوشم گفت «قربان این صورت ماه بشوم؛ الهی خوشبخت شوی دختر گلم؛ چقد خوب کردی که عقدکنان را خانه‌ی ما انداختی؛ خیلی وقت بود دلمان لک زده بود برای یک مراسم اینطوری؛ هم زحمت خودتان کم شد، هم قلب من و آقاجان را شاد کردید...»💕 . مسعود از من قول گرفته بود جهیزیه‌ی ساده تهیه کنم و خودش، دنبال یک خانه نقلی نزدیک محلّ کارمان بود. مادرم خیلی دوست داشت جهیزه‌ی من، شبیه دخترخاله‌هایم، مهتاب و سیما، پر از زرق و برق ⚡و مارکهای خاص باشد؛ اما من قولی که به مسعود داده بودم را فراموش نمی‌کردم... . خانه‌مان که آماده شد، جهیزیه‌‌ام را که چیدیم، من و مسعود با لبخند و شادی به هم نگاه می‌کردیم🍀 چون تمام جهیزه‌ام، هم خیلی زیبا و با سلیقه بود؛ هم ساده بود و رنگ تجمّل نداشت؛ هم همه‌چیز ایرانی 🇮🇷 بود و می‌دانستیم قلب هزار تا کارگر ایرانی، از شادی ما دو نفر، با شادی و شور و امّید می‌تپد ❤ . و آن‌روز، زیباترین روز زندگی ما دو نفر بود...💚💜 . . . . . 🎊 💚 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi