32.56M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
چرا ای غرق خون! از خاک صحرا برنمی‌خیزی؟ حسین آمد به بالینت تو از جا برنمی‌خیزی؟ نمـاز ظـهر را با هم ادا کردیم در مَقتل بُود وقت نماز عصر، آیا برنمی‌خیزی؟ خِیام کودکان خالی از آب است و پُراز افغان چرا سقای من! از پیش دریا برنمی‌خیزی؟ عدو از چارسو، آهنگ یَغمای حرم دارد چرا آخر برای دفع اعدا برنمی‌خیزی؟ منـم تنها و تن‌های عزیزانم به خون غلتان چرا بر یاری فرزند زهرا برنمی‌خیزی؟ شکست از مرگ تو پُشتم، برادر! داغ تو کُشتم که می‌دانم دگر از خاک صحرا برنمی‌خیزی به دستم تکیه کن، برخیز با من در برِ زهرا چو می‌بینم ز بی‌دستی است کز جا برنمی‌خیزی