『°•.≼🌼≽.•°』 دستِ لرزانم را رویِ سینه‌اش گذاشتم دلم می‌خواست تپش قلب داشته باشد زیر دستم حس کنم که هنوز قلبِ حمیدِ من می‌تپد ولی هیچ خبری نبود هیچ واکنشی نشان نمی‌داد سخت‌ترین لحظات برایِ یک همسر همین لحظات است قلبی که یک عُمر برای تو تپیده حالا دیگر هیچ نبضی هیچ حرکتی هیچ حرارتی ندارد قلبِ حمید من از حرکت باز ایستاده بود همان قلبی که روزِ خواستگاری به من گفته بود: عشقِ اوݪ این قلب خداست عشقِ دومش امام‌حسین(ع) و شما عشقِ سوم من هستی..:) ٵللِّھُمَ؏َـجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَࢪج°•🌱📿•° ---------------------------------------------------