#پارت_بیست_دوم
#تنها_میان_داعش⛓📖
#رمان
نمیتوانستم وعده هایش را باور کنم که سقوط شهرهای
بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز
میخواند :»فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد
امیرالمؤمنین کمر داعش رو از پشت میشکنیم!« کالم آخرش حقیقتاً حیدری بود که در آسمان صورت غرق
اشکم هلال لبخند درخشید. نبض نفسهایم زیر انگشت
احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرمتر
شد و هوای عاشقی به سرش زد :»فکر میکنی وقتی یه
مرد میبینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه
حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!« و من
قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا
بیش از این عذاب نکشد. فرصت هم صحبتی مان چندان
طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه
برای نماز مغرب و عشاء به مقام امام حسن میروند
تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست
برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به
حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به
مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان
نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر
نمک میپاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و
عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که میدانستیم داعش دور
تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن
هستیم. همین بود که بعد از نماز عشاء قرائت دعای فرج
با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس میکردیم
صاحبی جز صاحب الزمان نداریم. شیخ مصطفی با
همان عمامه ای که به سر داشت لباس رزم پوشیده بود و
بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :»ما همیشه خطاب به
امام حسین میگفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از
شما دفاع میکردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با اهلبیت هستیم و از حرم
شون دفاع میکنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم
رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت
هست و ما باید از اون دفاع کنیم!« گریه جمعیت به وضوح
شنیده میشد و او بر فراز منبر برایمان عاشقانه میسرود
:»جایی از اینجا به بهشت نزدیکتر نیست! دفاع از حرم
اهل بیت بهشت است!۱۴۰۰سال پیش به خیمه امام
حسن حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام
حضرت جسارت بشه! ما با خونمون از این شهر دفاع
میکنیم!« شور و حال شیعیان حاضر در مقام طوری بود
که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر میکرد تا در
هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :»داعش با چراغ
سبز بعضی سیاسیون و فرمانده ها وارد عراق شد، با خیانت همین خائنین موصل و تکریت رو اشغال کرد و دیروز
۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد!
📍🖇نویسنده: فاطمه ولی نژاد🔖