#طنز_جبهــہ
آش صدام
روزهاي اولي كه خرمشهر آزاد شده بود، توي كوچه پس كوچههاي شهر براي خودمان صفا ميكرديم. پشت ديوار خانه مخروبهاي به عربي نوشته بود: « عاش الصدام. »
يك دفعه راننده زد روي ترمز و انگشت به دهان گزيد كه: پس اين مرتيكه آش فروشه! آن وقت به ما ميگويند جاني و خائن و متجاوز!😳
كسي كه بغل دستش نشسته بود، گفت: پاك آبرومون رو بردي پسر، عاش، بيسواد يعني زند باد!😂