خاطراتی از غسل کرونایی ها توسط بانوان /۱
ساعت هنوز ۸ را نشان نداده بود که خودش را رساند. چند نفری زودتر رسیدهاند و هنوز بعضیها نیامدهاند. راه اینجا طولانی است. انگار چند سالی هست که باهم آشنا هستند. سلام گرمی میکنند و از حال هم میپرسند. حال روزهایی که شاید چندان پرسیدن ندارد. چادر مشکیاش را برمیدارد زیر لب «بسم الله»ی میگوید و سراغ لباس هایش میرود. یک لباس سرهمی ضخیم زرد رنگ. از جنسش خبر ندارد اما میگوید که گفتهاند این لباسها ضدآب است. آخرنباید آبی به بدنشان برسد. شنیدهاست که واگیر کرونا با آبی که به بدن متوفی میرسد ضریب تصاعدی پیدا میکند و این لباسها سنگر آخر است. زیپ لباسش را که میبندد میرود سراغ سایر تجهیزات، چکمهها، دستکشها و ماسک و آخر سر هم شلید محافظ صورت. حالا صدایش را به سختی میشنوم. از پشت چند لایه حفاظی که مجبور است برای حفظ سلامتی اش هر روز ساعت ها بارشان را تحمل کند
ادامه دارد.....
@zandarislamvgharb
کانال زن در اسلام و غرب