منتظر: پࢪسیدم از هلال ماه، چࢪا قامتت خم است آهـی کشید و گفت که ماه محࢪم است گفتم که چیست محࢪم؟ با ناله گفت ماه عزای اشرف اولاد آدم اٺٺ!