📣📣📣
🔴
گربه همان گربه است؛ اطوارها عوض شده
📣📣📣
♦️ قصه از بیست و پنج سال پیش میآید، از یک کوچه و یک خانه سنتی زیبا با حوضی زمزمهگر و باغچهای سرسبز. صاحب خانه، پیرزنی بود که در گوشه حیاط، کنار تنوری داغ، نان میپخت و گرمای مهربانی را به خمیر میداد.
آن روز، مهمانانِ تهرانیِ همسایه ما برای تماشای این خانه اصیل آمده بودند. پیرزن با صمیمیت در را گشود و نانِ تازه و گرمش را با آنها قسمت کرد. آنها هم نان را چندقسمت کردند. پس از بازدید، بازدید کنندگان در حالی که از خانه خارج میشدند، نانهای تازه را با اکراه به یکدیگر تعارف میکردند. پچپچشان اما حقیقت را فریاد میزد: «گربه دارد! مطمئن نیستیم دستش یا نانش تمیز باشد.»
ما همسایه ها، اما تا آن روز، آن پیرزن را در حال نوازش گربهاش ندیده بودیم. اما آن روزها، گربه نماد آلودگی و بیماری بود و آن مهمانان، دست پیرزن را شایسته اعتماد نمیدیدند.
اینک اما فصل عجیب زمانه است.
سال گذشته، در مراسم ختم پدر همان همسایه، همان مهمانان و اقوام تهرانی را دیدم، اما در هیبتی دیگر. این بار، سگ و گربههای دستآموزشان را در آغوش داشتند. برایشان نه تنها مشکلی نبود، که چه بسا نشانهای از روشنفکری و مهرورزی بود.
حالا پرسش اینجاست: آن گربه دیروز، چه تفاوتی با این سگ و گربههای امروز دارد؟ آیا این حیوانات امروز پاکترند؟ یا این نگاه انسان است که تغییر کرده است؟
گربه همان گربه است؛ این اطوارهای ماست که عوض شده. دیروز، گربه پیرزن، بهانهای بود برای فاصله گرفتن از "یک انسان" و امروز در آغوش گرفتن حیوان خانگی، نمادی است برای هویتسازی و تعلق یک حیوان به "خودیها".
این داستان، حکایت نگاه ماست.
حکایت معیارهای متغیری است که آدم های ضعیف، به راحتی آن معیارها و چارچوب ها را به دست رسانه و زمانه می سپارند تا برایشان دگرگون و واژگونش کند....
سیده مریم طباطبایی ندوشن
💢کانال تحلیلی بصیرتی ولایت آخرالزمان
@velayateakharazaman