بصیرت عامل اوضاع زمانه ✍🏻بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهی خودتان را بالا ببرید. ♨️ من مکرر این جمله ی امیرالمؤمنین را به نظرم در جنگ صفین در گفتارها بیان کردم که فرمود: «الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». 💯 می دانید، سختی پرچم امیرالمؤمنین از پرچم پیغمبر، از جهاتی بیشتر بود؛ 👈 چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ 👈 در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند⁉️ 👈 دشمن همان حرف هائی را می‌زد که دوست می زند؛ همان نماز جماعت را که تو اردوگاه امیرالمؤمنین می خواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفین و نهروان - می‌خواندند❗️ ⚠️حالا شما باشید، چه کار می کنید؟ 🔺به شما می گویند: آقا! این طرفِ مقابل، باطل است. 🔺شما می گوئید: اِ، با این نماز، با این عبادت! بعضی شان مثل خوارج که خیلی هم عبادت شان آب و رنگ داشت؛ خیلی‼️ ♻️ امیرالمؤمنین از تاریکی شب استفاده کرد و از اردوگاه خوارج عبور کرد، دید یکی دارد با صدای خوشی می‌خواند: «أمّن هو قانت ءاناء اللّیل» - آیه ی قرآن را نصفه شب دارد می خواند؛ با صدای خیلی گرم و تکان دهنده ای - 🔸یک نفر کنار حضرت بود، گفت: یا امیرالمؤمنین! به به! خوش به حال این کسی که دارد این آیه را به این قشنگی می‌خواند. 🔻ای کاش من یک موئی در بدن او بودم؛ چون او به بهشت می رود؛ حتماً، یقیناً؛ 🔻من هم با برکت او به بهشت می‌روم. 🔹 این گذشت، جنگ نهروان شروع شد. 🔺بعد که دشمنان کشته شدند و مغلوب شدند، 🔘امیرالمؤمنین آمد بالاسر کشته های دشمن، همین طور عبور می‌کرد و می‌گفت؛ بعضی ها را که به رو افتاده بودند، بلندشان کنید؛ بلند میکردند، 🟡 حضرت با این‌ها حرف می‌زد. آنها مرده بودند، اما می‌خواست اصحاب بشنوند. 👈 یکی را گفت؛ بلند کنید، بلند کردند. 👈 به همان کسی که آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: 🔻این شخص را می شناسی؟ گفت: نه. 🔺گفت: این همان کسی است که تو آرزو کردی یک مو از بدن او باشی، که آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناک می‌خواند! ▪️ اینجا در مقابل قرآن ناطق، امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلّین) می ایستد، شمشیر می‌کشد! چون بصیرت نیست؛ نمی‌تواند اوضاع را بفهمد. بصیرت