اینم از آخرین جمعه ی سال 1401😄🌱 امسالم با تموم خوبیا و بدیاش تموم شد... همه خودمونو آماده کردیم برای شروع سال جدید فقط کاش اون بود... خیلی دوست داشت بیاداا اما مثل اینکه ما ادمای پایه ای نیستیم... اون از اول تا اخر هفته منتظر برگشت ما بودااا اما مثل اینکه ما به هرچیزی اعتنا میکنیم الا اون... سال جدیدم دوباره باید بدون اون شروع کنیم... و دوباره از اول سال او منتظر ما هست تا آخر سال... شاید ما تصمیم گرفتیم برگردیم!.. شاید تو این سال جدید فهمیدیم چرا دنیا بهم ریخته... شاااید اینو درک کردیم غروب جمعه هایی که یکی پشت هم میان و میرن شاید غربت غروب جمعه رو حس کردیم... شاید صدای قلبی که هرلحظه میشکنه رو شنیدیم.. صورتی که هر ثانیه به خاطر گناهای ما از خجالت پیش خدا قرمز میشه... و صدای دعاهای نیمه شب قنوت نماز شبش برای ما.... ای کاش اینو درک کنیم که مهدی نیست ...🙂🚶🏿‍♀