انا لله و انا الیه راجعون
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
مصیبت درگذشت استاد ارجمند جناب اقای دکتر عماد افروغ را به همه عزیزان اعم از خانواده، همکاران و شاگردانشان تسلیت عرض می کنم.
توفیق داشتم چندی پیش عیادتشان بروم و یکساعتی محضرشان را درک کنم.
یک تعبیر قشنگی در آن دیدار داشتند. می گفتند چنان حال خوشی از قرب به پروردگار دارم که حاضر نیستم اگر این حال از دستم بخواهد برود به شرایط قبل بیماری برگردم.
سخن از حضرت اباعبدالله سلام الله علیه شد و اینکه در برزخ و قیامت حضرتش دستگیر است و ای کاش برای آن وجود نازنین، قدمی بر می داشتیم رفتند و با شوقی وصف ناپذیر کتاب عاشورا و رهایی را آوردند. چه ذوق علمی داشتند همانجا مجددا وارد بحث شد: کربلا یعنی قیام حماسی و باید این وجوه آن را پررنگ تر دید.
این وصال آن هم در سحر شب قدر بی حکمت نیست. گوارای وجودشان باشد.
عاش سعیدا و مات سعیدا