#تقریر چهارم
فصل دوم:
«اشتراک معنوی وجود»
مقدمه:
«اشتراک معنوی و اشتراک لفظی»
لفظ واحد گاهی به یک معنا بر دو مصداق اطلاق میگردد
و گاهی به دو معنا بر دو مصداق اطلاق میگردد
در صورت اول معنایی داریم که مشترک بین این دو مصداق است(و به تعبیر اصح: این دو مصداق مشترکند در معنای واحد؛ لکن تعبیر اول رایج است )
ولی در صورت دوم چنین معنای مشترکی در کار نیست بلکه فقط لفظ است که مشترک بین این دو مصداق است(و به عبارت اصح: این دو مصداق تنها در لفظ،مشنرک هستند)
پس اطلاق لفظ بر مصادیق متعدد گاهی به لحاظ اشتراک معنایی است و گاهی صرفا به لحاظ اشتراک لفظی است
مسألة:
وقتی وجود بر مصادیق متعدد اطلاق میگردد آیا به لحاظ اشتراک معنوی است یا صرفا به لحاظ اشتراک لفظی است؟و به عبارت دیگر: وجود مشترک معنویست یا لفظی؟
شبهة:
عده ای از متکلمین در پاسخ به این سؤال قائل به اشتراک لفظی وجود شدند
ایشان گمان کردند اگر بنا باشد وجود به یک معنا بر تمام مصادیقش اطلاق گردد معنایش این است که مصادیقش در این معنا مساوی هستند و این یعنی وجودِ علت، مساوی با وجود معلول است و تفاوتی ندارند در حالی که وجود علت برتر از وجود معلول است نه مثل وجود معلول(لیس کمثله شیء)
جواب شبهه:
با توجه به مطالبی که در مورد تشکیک منطقی بیان شد معلوم میگردد: اینطور نیست که هرگاه چیزی به اشتراک معنوی بر مصادیق متعدد اطلاق میگردد،اطلاقش بر آنها به نحو متواطی و یکسان باشد، بلکه چه بسا به نحو مشکک و نا یکسان اطلاق گردد
این عده از متکلمین اصلا توجهی به معانی مشککه نداشند و گویا این معانی، اولین کسانی را که به شک و توهم انداخت، ایشان بودند چون وجه تسمیه این معانی به مشکِّکه همین است که انسان رابه توهم اشتراک لفظی دچار میکند
ملاصدرا در مقام پاسخ ابتدا ادله ای را بر اشتراک معنوی وجود اقامه کرده و سپس مشکک بودن آن را اثبات میکند
«دلیل بر اشتراک معنوی وجود»
اشتراک معنوی وجود،در بداهت شبیه به «اولیات» است اگرچه در درجه بداهت به «اولیات» نمیرسد ازین جهت که «اولیات» اقرب به اذهان هستند و کمتر پیش می آید که غبار غفلت بگیرند
علی ای حال ادله ای که بیان میشود تنبیهی است نه تعلیمی
دلیل اول:
الف: میان موجودات مناسبت و مشابهتی را میفهمیم به نام«وجود» که آن مناسبت را میان یک موجود و یک معدوم نمیفهمیم
ب: این مشابهتی که میان موجودات فهم میشود مشابهت در اسم «وجود» نیست چون حتی اگر این لفظ را به نحو مشترک بر موجود و معدومی قرار دهیم، آن مناسبتی که بین موجودات فهم میشد در اینجا فهم نمیشود
نتیجه: موجودات در معنا و مفهوم وجود مشترک هستند
دلیل دوم:
این دلیل ناظر به ابطال قول اشاعره است که میگویند:
وجود مشترک میان هیچیک از موضوعاتی که بر آنها اطلاق میگردد نیست بلکه در هر موضوعی به معنای همان موضوع است
ملاصدرا میفرماید:
یا مرادتان این است که «مفهوم وجود مشترک بین موضوعاتش نیست»
در اینصورت باید معنای واحدی را تصور کرده باشید تا بتوانید حکم کنید بر «عدم اشتراک آن معنای واحد بین موضوعات مختلف» ؛ پس من حیث لا یشعر مفهوم واحدی را برای وجود قائل شدید
و یا مرادتان این است که « لفظ وجود به معنای واحدی بر موضوعات متعدد اطلاق نمیگردد بلکه در هر اطلاقی به معنای همان موضوع است»
در این اینصورت لازم می آید تمام اطلاقات لفظ وجود را در نظر گرفته باشید و تمامِ معانیِ متباینِ لفظِ وجود را تصور کرده باشید تا بتوانید حکم کنید که «لفظ وجود در هر اطلاقی به معنای همان موضوع است»
دلیل سوم:
الف: مفهوم حرفی «وجود» که رابط بین موضوع و محمول در قضایای حملیه است در تمامی این قضایا به یک معنا کاربرد دارد که از آن با کلمه «است» تعبیر می شود
ب: هر معنای حرفی ای، مبدا اشتقاق یک معنای اسمی است که موازی با آن میباشد
در ما نحن فیه هم وقتی میگوییم «زید قائم است» ، مفهوم اسمی وجود را از «است» انتزاع می کنیم ؛ مثلا می گوییم «قیام زید وجود دارد»
ج: اگر «است» در قضایای حملیه، معانی متفاوتی نداشته باشد، مفهوم اسمی وجود هم نباید معانی تفاوتی داشته باشد.
تقریرات درس اسفار استاد محمد هادی جوادی گیلانی
مقرر محسن کرامتی
@dorosejavadigilani
https://what.splus.ir/dorosjavadigilani
https://eitaa.com/joinchat/4012834864C73b302cd86