▪️◼️▪️سوره توحید در طشت طلا افتاده بود
در فراق علامه ای بی همتا هستیم. عدالت خواهی بی نظیر، حدیث پژوهی سترگ، اهل قلم و اندیشه، اهل نظر و معرفت، علامه محمدرضا حکیمی، همگی او را با الحیات می شناسند؛ مرامنامه فرهنگی اقتصادی سیاسی و اجتماعی اسلام ناب و تشیع علوی که همگان را به مطالعه این اثر بی نظیر فرا می خوانیم.
▪️◼️شاید برای برخی تازگی داشته باشد که بشنوند این فرهیخته آسمان علم و معرفت، شاعری زبردست و ادیبی تمام نیز بودند و اینک که در ایام سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السلام هستیم یکی از بخشهای خواندنی شعر او را که مرثیهای است در رثای سالار شهیدان با عنوان «سوره توحید» که در کتاب «ساحل خورشید» به چاپ رسیده است تقدیم میشود.
◼️علامه حکیمی در این غزل به شهادت سیدالشهدا(علیهالسلام) اشاره کرده و حال کاروان کربلا پس از این واقعه را چنین نقل میکند:
سوره توحید در طشت طلا افتاده بود
عرش گویی از مقام کبریا افتاده بود
سر، میان طشت خون، تا خون حق جوشد همی
تن، به روی خاک داغ کربلا افتاده بود
آتش اندر خیمه توحید افکندند، چون
آتش اندر خیمه آل عبا افتاده بود
چهره ماه بنی هاشم عیان از نوک نی
دست عباس رشید آیا کجا افتاده بود
شبه پیغمبر فتاده غرق در خون و آفتاب
از غم این داغ در حول و ولا افتاده بود
در غل و زنجیر سجاد است و عالم واژگون
سجده اندر دانه زنجیرها افتاده بود
کاخ استبداد ویران گشت از فریاد عدل
زآنکه بانگ زینبی، در اشقیا افتاده بود!
همردیف اطفال پیغمبر، به زنجیر ستم
وه، چه نظمی در حروف «هل اتی» افتاده بود
تا نوای حق شود در عالم از هر نی بلند
شوری اندر تار و پود نینوا افتاده بود
در جلال کعبه عشاق، اندر قتلگاه
اسمی از اسمای اعظم برملا افتاده بود!
از تقادیر خفی، گویی در این دشت بلا
خود برون از پرده، اسرار خدا افتاده بود!
رحمت بیانتها گردد شفیع مذنبان
بحر رحمت، اینچنین، بیانتها افتاده بود
▪️▪️▪️
در انتها عزیزان را به قرائت فاتحه ای یا سوره یس به روان پاک این عاشق واله و عارف فاضل دعوت می کنیم.