❌آفت به ریشه ها: وضعیت کنونی مبانی فلسفه وجود در ایران همه می دانیم وقتی ریشه یک گیاه در اثر عوامل مختلف همچون نفوذ آفت ضعیف شود، برگها کوچک و ضعیف شده و عدم درمان، منجر به مرگ گیاه می شود. سالهاست سیاست گذاران فرهنگی، تبیین مبانی فلسفی ارزشمند را بحال خود رها کرده و با سهل انگاری عمدی یا سهوی، صرفا به اجرای برنامه های روبنایی پرداخته و می پردازند. آسیبی که ناشی از نفوذ شدید صفت ظاهرفریبی در بین مردم است. صفت ناپسندی که قرار بود با ظهور انقلاب اسلامی، مانند سایر ویژگی های مذموم، از فکر و قلب و رفتار مردم، زدوده شود. اما در عوض سیاست های دستگاههای اجرایی از سطح خرد و کلان، تمام هم و غم خود را صرف برگزاری صوری و نمایشی آن نمودند تا نشان دهند مردم ما دارای مبانی فکری غنی از فلسفه وجود هستند. نتیجه این ظاهر فریبی و رها کردن تبیین مبانی برای جامعه به ویژه نسل جوان ،بتدریج باعث تضعیف و گاهی قطع ارتباط فکری و قلبی( عاطفی) مردم با این مبانی شد. هم اکنون که این رفتار ظاهر فریبی هم چنان در همه بخش های جامعه در حال اجراست، با پدیده ای بنام بی قیدی فرهنگی، روبرو هستیم. بطوری که متولیان به آنچه در سندهای بالادستی فرهنگی تنظیم شده و اجرای آن بصورت لازم الاجرا و دستوری دیکته می شود، دلبستگی ندارند. حتی در ذهن‌شان دلیل و چرایی چنین سیاست های روشن نیست. به همین دلیل است که برنامه های برگرفته از این سیاست ها، صرفا بصورت اجباری در بخش های پایین دستی اجرا می شود ، آنهم بصورت ناقص و ضعیف. این وضعیت باعث شده بدنه اجرایی کشور، بجای انتقال مبانی ارزشمند فرهنگی به جامعه، تفکرات و برداشت‌هایی ناقص و گاهی معکوس خود را منتقل نمایند. به عنوان مثال بسیاری از معلمان نمی دانند که چرا باید در مکان های عمومی و در حضور نامحرم پوشش تعیین شده توسط شرع اسلام را رعایت کنند، صرفا از دانش آموزان خواسته میشود این پوشش را بعنوان لباس کار محیط مدرسه، رعایت کنند. نه به مبانی آگاهی دارند و نه به آن علاقمند هستند. بطوری که حتی پوشش و آرایش کادر آموزشی، گاهی مغایر با آن مبانی می باشد. این وضعیت تعارض برانگیز، ناشی از همان صفت رفتاری ظاهر فریبی است که اکنون خود را به این شکل نشان می دهد. بسیاری از دانش آموزان، نه علت بندگی خدا را می دانند و نه به آن علاقه ای دارند. در مدرسه موضوعاتی را می خوانند که قرار نیست در دنیای واقعی به آن عمل کنند. چنانچه متولیان و سیاست گذاران کلان جامعه برای این معضل ریشه دار فرهنگی، همچنان خود را به تغافل بزنند، شاهد افزایش بیش از پیش نسلی خواهیم بود که با همین مبانی ارزشمند مخالفت کرده و خواهان حذف آنها از زندگی خود خواهد بود. تقاضاهایی که از قضا برآمده از فرهنگ جهانی سازی در فضای مجازی هم هست و بدنه مقید به این ارزشها یارای مقاومت در برابر آن را ندارد. نمونه اخیر آن تصمیم به حذف فیلترینگ است. دقیقا برعکس مبانی فرهنگی اسلام که توصیه به پاک نگه داشتن ورودی های حسی افراد از داده های انحرافی، آلوده و ضدارزشی است، تصمیمی در سطح کلان گرفته میشود که باعث تزریق داده های ناسالم به مردم می شود. راهکار مقابله با چنین وضعیت نابسامانی، مطالبه گری واضح، جدی و مستمر فرهیختگان دغدغه مند و همراه سازی بدنه معتقد جامعه با خود، به منظور آشنا ساختن قشر خاکستری جامعه از چرایی مبانی فرهنگی است. این کار با توضیح و روشنگری پیامدهای ناگوار ولنگاری فرهنگی، برای جامعه، و پیامدهای مثبت پایبندی فکری و قلبی و رفتاری به این مبانی ارزشمند صورت خواهد گرفت. مشکل جامعه ما اکنون ضعف تبیین مبانی اعتقادی و فرهنگی به زبان روز جامعه است. اقدامات روبنایی، مراسم های ظاهری و برنامه های گرامی داشت و ... اکنون بیشتر هدر دادن زمان و سرمایه های جامعه است. احتشام زاده، عضو هئیت علمی گروه روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی اهواز