نهی از منکر پیامبر (ص) با بی اعتنایی کردن به شخص گناهکار ... مردی از بحرین نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و به حضرت سلام عرض کرد. آن مرد لباسی ابریشمی پوشیده بود و انگشتر طلا هم در دست داشت که هر دو از نظر اسلام بر مردان حرام است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با عنایت به این مسئله، با بی اعتنایی پاسخ سلام او را داد.مرد بحرینی که انتظار چنین برخوردی را از حضرت نداشت، در دل ناراحت و اندوهگین شد. به خانه رفت و ماجرا را برای همسرش بازگو کرد. همسرش به او گفت: علت بی اعتنایی پیامبر خدا به تو این بوده که تو لباس ابریشم بر تن و انگشتر طلا به دست داشتی. اینها را کنار بگذار و بار دیگر نزد پیامبر برو.مرد بحرینی لباسی ساده ای تهیه کرد و انگشتر طلا را از دست درآورد و دوباره خدمت پیامبر رسید. این بار که سلام کرد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با رویی گشاده، سلام او را جواب داد. وی از پیامبر پرسید: ای رسول خدا! من اندکی قبل خدمت شما رسیدم؛ اما شما از من روی گردانیدید. علت آن بی اعتنایی به من چه بود؟پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کانَ فى یَدِکَ جَمَرٌ مِنْ نارٍ؛ برای آن که پاره ای از آتش در دست تو بود.[۱]بدین ترتیب رسول خدا (ص) با نهی از منکر غیرمستقیم، آن مرد بحرینی را نسبت به این حکم الهی آگاه و هدایت نمود... @drnyazmnd