اگر رفیقِ شفیقی درست پیمان باش حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش شِکَنجِ زلفِ پریشان به دستِ باد مده مگو که خاطرِ عُشّاق، گو پریشان باش گَرَت هواست که با خِضْر همنشین باشی نهان ز چشمِ سِکَندَر چو آبِ حیوان باش زبورِ عشق نوازی نه کارِ هر مرغیست بیا و نوگُلِ این بلبلِ غزل خوان باش طریقِ خدمت و آیینِ بندگی کردن خدای را که رها کن به ما و سلطان باش دگر به صیدِ حرم تیغ برمکش، زنهار وز آن که با دلِ ما کرده‌ای پشیمان باش 🍃🌸🍃 💠 @e_adab 💠