هرچند دادم از دست حال عبادتم را از من نگیر هرگز عـرض ارادتم را هر جوره خوب بودی با این بدِ گنهکار اما ادا نکـردم حق رفـاقـتـم را چیزی ز نعمت تو از سفره ام نشد کم با لطف خود ندیدی کفران نعمتم را مشغول هیچ بودم دنبال هیچ رفتم صرف دعا نکردم وقت فراغتم را هرچه فرار کردم دنبال من دویدی آغوش باز کردی دیدی خجالتم را یک کار خیر کردم صدها ثواب دادی زود از درت گرفتم سود شراکتم را آلــوده ام ولی من گـریه کن حسینم خرج حسین کردم ساعت به ساعتم را دست سه ساله دادم من آبروی خود را کی میدهد برگ زیارتم را : گنجینه ی عشق است دلِ خونِ رقیه عـالـم به فـدای دلِ محـزونِ رقیه آنقدر که در طالعِ او اشکِ غم افتاد شد وردِ لبِ ما صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام