التماست میکنم با من کمی تا کن حسین در میان خیل زوارت مرا جا کن حسین چند روزی میشود چندین گره پیش آمده جان مولا یک نظر کن این گره وا کن حسین اشک چشمم چند روزی میشود خشکیده است چشمه ی چشم مرا مانند دریا کن حسین قصه ی عشق من و تو قدمتش دیرینه است پس بیا در راه عشقمان تو غوغا کن حسین در کلاس تو ندارد دانشی این بی سواد پس بیا از دانشت من را تو برنا کن حسین من ارادت دارم آقا از قدیم بر ساقی ات یک نظر کن و مرا مجذوب سقا کن حسین پادشاهی میکنی بر عرشیان و فرشیان از کرم فکری به حال زار دنیا کن حسین بس در این دنیا بجز تو دیدم آقا کور شدم من تو را میخواهم و من را تو بینا کن حسین آری حقا من همانم کز گناه آلوده ام التماست میکنم با من کمی تا کن حسین : 💔 تو آرزوی بلندی و دست من كوتاه تو دوردست امیدی و پای من خسته‌ست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام