🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
✍حاج آقا قرائتی
🔺️در خيابان هاى مدينه قدم مى زدم كه يكى از ايرانىها نظرم را به خود جلب كرد.
او با يكى از كاسب هاى مدينه حرفش شده بود. بحث بر سر جنگ ايران و عراق بود.
مرد كاسب مى گفت : قرآن مى گويد: (والصلح خير) حالا كه صدام پيشنهاد صلح داده ، چرا شما صلح را نمى پذيريد؟
زائر ايرانى نمى توانست او را قانع كند.
زائران ايرانى نگاهشان كه به من افتاد گفتند: آقاى قرائتى! بيا جواب اين آقا را بده.
من به يكى از ايرانىها گفتم : يكى از طاقه هاى پارچه را بردار و فرار كن.
او همين كار را كرد.
صاحب مغازه خواست فرياد بزند ،
گفتم: (والصلح خير)!
خواست ايرانى را تعقيب كند گفتم : (والصلح خير) !
گفت : پارچهام را بردند.
گفتم: حرف ما هم با صدام همين است.
دزدى كرده و خسارت زده، مى گوئيم جبران كند ، بعد صلح كنيم.
گفت: حالا فهميدم.
📚کتاب خاطرات حاج آقا قرائتی
@ebrahiimhadi74
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸