🌷🌷🌷 🍃🍃🍃 ✍ ميلاد انگار يه تلنگر بزرگي به پيرمرده زد. اوبه نشانه تأييد سرش روتکون داد و گفت: راست ميگي ما آدما يادگرفتيم ناشکري کنيم. همونجاخدا رو شکرکرد... خيلي دست به خير بود. خيلي به دوستانش قرض ميداد. من مطمئن هستم که خيلي از اون پولها هيچ وقت به دستش نرسيد. اما هيچ وقت گلايه نکرد. ما هميشه بهش خورده ميگرفتيم. اما اصلا درگيرودار اين دنيا نبود. زماني هم که تو کار ساختمان بود سعي ميکرد از مصالح مرغوب استفاده کنه، حتي براي خريد کاشي و سراميک پروژه، رفت يزد واز اونجا تهيه کرد. گاهي ميشنيدم که بعضي ها به خرده مي گرفتند و مي گفتند: با اين کارهات ضرر ميکني و... اماوجدان کاري اجازه نمي داد براي رسيدن به سود ناچيز دنيايي،دست به هر کاري بزنه. ... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷