.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پــارت_بـــیستویــکم🌸/
#فــتنه🥷
سال ۱۳۸۸ از راه رسید. این سال آبستن حوادثی بود که هیچ کس از نتیجه ی آن خبر نداشت بحث های داغ انتخاباتی و بعد هم حضور حداکثری مردم، نقشه های شوم دشمن را نقش بر آب کرد. اما یک باره اتفاقاتی در کشور رخ داد که همه چیز را دست خوش تغییرات کرد. صدای استکبار از گلوی دو کاندیدای بازنده ی انتخابات شنیده شد. یک باره خیابانهای مرکزی تهران جولانگاه حضور فرزندان معنوی بی بی سی شد! هادی در آن زمان یک موتور تریل داشت در بازار آهن کار می کرد. اما بیشتر وقت او پیگیری مسائل مربوط به فتنه بود. غروب که از سر کار می آمد مستقیم به پایگاه بسیج می آمد و از رفقا اخبار را می شنید. هر شب با موتور به همراه دیگر بسیجیان مسجد راهی خیابانهای مرکزی تهران بود. می گفت: من دلم برای اینها می سوزد به خدا این جوانها نمی دانند چه می کنند، مگر میشود تقلب کرد آن هم به این وسعت؟! یک روز هادی همراه سید علی مصطفوی جلوی دانشگاه رفتند.جمعیت اغتشاش گران کم نبود جلوی دانشگاه پارچه ی سیاه نصب کرده و تصاویر کشته های خیالی اغتشاشگران روی آن نصب بود. هادی و سید علی از موتور پیاده شدند. جرئت میخواست کسی به طرف آنها برود. اما آنها حرکت کردند و خودشان را مقابل تصاویر رساندند. یک باره همه ی عکس ها را کنده و پارچه ی سیاه را نیز برداشتند. قبل از اینکه جمعیت فتنه گر بخواهد کاری کند، سریع از مقابل آنها دور شدند. آن شب بی بی سی این صحنه را نشان داد.
#ادامه_دارد🦋
همراهمون باشید😉
🌸|
@ebrahim_babak_navid_delha
.