इई 🍃🌷🍃ईइ इई 🍃🌷ईइ इई 🍃
اوهمیشــہ می گفت؛🔽
چريكي بــه شــجـ👌ــاعت و دالاوري ومديريــت
#اصغر نديــده ام.
#اصغر حتي همسـ🌹ـرش را به جبهه آورده و با اتومبيـ🚗ـل پيكان خودش كه شبيه انبار مهماته، به همه جبهه ها سر ميزنه. 😄
#اصغر هم، چنين حالتي نسبت به ابراهيم داشت.💠
يكبار كه قصد شناسايي👀 و انجام عمليـ⚡️ـات داشت به
#ابراهيم گفت: آماده باش برويم شناسايي.🔎🔍
#اصغر وقتي از شناسايي برگشت. گفت: من قبل از انقلاب در لبنان جنگيده ام. 😎
كل درگيريـ💥ــهاي سال58 كردســتان را در منطقه بودم،
اما😳 اين جوان با اينكه هيچكدام از دوره هاي نظامي را نديده☺️، هـم بســيار ورزيـ👌ــده اســت،
هم مســائل نظامـ💥ـي را خيلي خوب ميفهمد.
براي همين در طراحي عملياتها از
#ابراهيم كمك ميگرفت.😉
آنها در يكي از حمـ🚀ـلات، بدون دادن تلفات
#هشت دستگاه تانك دشمن را منهـ💣ـدم كردند و تعدادي از نيروهاي دشمـ👹ـن را اسير گرفتند.
#اصغر وصالي يكي از ساختمانهاي پادگان ابوذر را براي نيروهاي داوطـ☝️ـلب
و رزمنـ👮ـده آماده كرد و با ثبت نام📝 و مشخصات افراد و تقسيم آنها، نظم خاصي
در شهر ايجاد كرد.⭕️
وقتي شهر كمي آرامش پيدا كرد،
#ابراهيم به همراه ديگر رزمنده ها ورزش 🏋🏋🏏
باستاني را بر پا كرد.
هر روز صبـ🌤ـح
#ابراهيم با يك قابلمـه ضرب📢 مي ِ گرفت و با صداي 🎶گرم خودش
ميخواند.
#اصغر هم مياندار🕴 ورزش شده بود، اسلحه ژ3 هم شده بود ميل!😁
با پوكه توپ وتعدادي ديگر از سلاحها ، وسايل ورزشي را درست كرده بودند. 😃😂
يكــي از فرماندهـ👮ـان ميگفت: آن روزها خيلي از مردم كه در شــهر مانده بودند و پرستاران بيمارستان🏥 و بچه هاي رزمنده، صبحـ⛅️ـها به محل ورزش باستاني 🏟می آمدند.☺️
#ادامہ_دارد👇👇
@ebrahimdelha
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─