🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀 بارها شنيدم👂كه ميگفت: اگر كسي آرزو داشته كه همراه امام حسين (ع)💛دركربلا باشد، وقت امتحان فرا رسيده😉. ابراهيم💚مطمئن بود كه دفاع مقدس محلي براي رسيدن به مقصود❤️و سعادت و كمال انسانی است😌. براي همين هر جا ميرفت از شهدا💔ميگفت. از رزمنده ها و بچه های جنگ👥تعريــف ميكرد. اخلاق و رفتارش هــم روز به روز تغيير ميكرد و معنوي تر ميشد😇. ً دو ســه ساعت اول شب را ميخوابيد😴و بعد در همان مقر⛺️اندرزگو معمولا بيرون ميرفت! موقع اذان📿برميگشت و براي نماز صبح بچه ها را صدا ميزد🙂. با خودم گفتم: ابراهيم مدتي است كه شب ها اينجا نمي ماند🤔!؟ يك شــب به دنبال ابراهيم رفتم🚶. ديدم براي خواب به آشــپزخانه🍽مقر سپاه رفت. فردا از پيرمردي👴كه داخل آشپزخانه كار ميكرد پرس و جو کردم .فهمیدم كه بچه های👥 آشپزخانه همگي اهل نمازشب😍هستند. ابراهيم💚براي همين به آنجا ميرفت، اما اگر داخل مقر نماز شــب ميخواند همه می فهمیدند🙂. اين اواخر حركات و رفتار ابراهيم💚من را ياد حديث امام علي(ع)💛به نوف بكالی می انداخت كه فرمودند: 🌷شيعه من كساني هستند كه عابدان در شب و شيران در روز باشند.🌷 🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀