🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
#عنایت_حضرت_فاطمه
به شهید عزیز
#عبدالحسین_برونسی
خواستم بلند شوم، یک دفعه یاد دیشب افتادم؛ گویی برام یک رویای شیرین اتفاق افتاده بود، یک رویای شیرین و بهشتی.☺️
عبدالحسین داشت بلند می شد، دستش را گرفتم. صورتش را برگرداند طرفم. توی چشم هاش خیره شدم. من و منی کردم و گفتم: راستش جریان دیشب برام خیلی سوال شده.
عادی پرسید: کدوم جریان؟🤔
ناراحت گفتم:😔 خودت رو به او راه نزن، این «بیست و پنج قدم به راست و چهل متر به جلو»، چی بود جریانش؟
از جاش بلند شد. گفت: حالا بریم سید جان که دیر می شه، برای این جور سوال و جواب ها وقت زیاد داریم.🙂
خواه ناخواه من هم بلند شدم، ولی او را نگه داشتم. گفتم: نه، همین حالا باید بدونم موضوع چی بود.
🌹
از علاقه زیادش به خودم خبر داشتم، رو همین حساب بود که جرات می کردم این طور پافشاری کنم. آمد چیزی بگوید که یک دفعه حاج آقای ظریف پیداش شد😓 سلام و احوالپرسی گرمی کرد و گفت: دست مریزاد، دیشب هم گل کاشتین!😌
منتظر تکه، پاره های تعارف نماند. رو به من گفت: بریم سید؟
#ادامه_دارد
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝