🔲 زندان نذر غربت موسی بن جعفر علیهما السلام ✅ قالب شعر 👈 غزل ✅ وزن شعر 👈 فاعلاتن مفاعلن فعلات ناگهان باز شد در از زندان بال زد یک کبوتر از زندان کارگرها به شانه می‌بردند یک طبق یاس پرپر از زندان حرمتش زیر تازیانه شکست رفت مانند مادر از زندان گر که می‌خواست با عصا می‌کرد سقف و دیوار را در از زندان لیکن آن مرد از صمیم دلش بود تسلیم داور از زندان مثل زینب به غیرِ زیبائی او نمی‌دید دیگر از زندان بس‌که تسلیمِ یار بود ، نشد لحظه‌ای هم مکدر از زندان آخرالامر تا خدا پر زد روح موسی بن جعفر از زندان ✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاج‌ابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید👇 http://eitaa.com/ebrahim_sanaei