4_5962997813397686356.mp3
2.75M
‍ دیر راهب نصرانی اي میهمان بی بدن ای سر خوش آمدي از بزم این جماعت مهمان کش آمدي با چه سختی پول داد گفت این سرُ یه شب مهمانِ من کنید .. دِیریست وا نگشته به این دیر پایِ غیر تو آمدی که با تو شوم عاقبت بخیر در کسوت مسیح به مهمانی آمدی وقتی به دیر راهب نصرانی آمدی تو قصد کرده ای همه دنیایِ من شوی ترسا شدم كه حضرتِ عیسایِ من شوی بي پيكر آمدي سر و جانم فدایِ تو اي سر! بگو چگونه نهم سر به پایِ تو اي سيبِ سرخ؛ آمده اي تا ببويمت بگذار با گلابِ نگاهم بشويمت *شروع کرد شستنِ سر .. گفت خودت خودت رو معرفی کن به من .. تو کی هستی ؟.. دید لباش مثه چوبِ خشک تکان خورد أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِیٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشان ...* اين دير كربلا شده قرباني ات شوم قربان زخم گوشۀ پيشاني ات شوم دامن مكش ز دستم ، دستم به دامنت رأست چنين شده است چه كردند با تنت تير و سنان و نيزه و شمشير و ريگ و خار از هر چه هست زخمي داري به يادگار با اينكه از لبان تو پيداست تشنه اي گويا نرفته تشنه ز خون تو دشنه اي از وضع نامرتب رگهاي گردنت پيداست بد جدا شده رأس تو از تنت "زخم لبت" گمان كنم اين زخم، كهنه نيست اين خرده چوب ها كه نشسته به لب ز چیست من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع پاسخگویی به سوالات مقتل