3.ذکر پایان.mp3
4.74M
( علیه السلام ) از اَزل در طَلَبَت چشم ترم گفت هركجا بال زدم ، بال و پرم گفت مادرم داد به من شیرِ محبت اما من حسيني شدم از بس پدرم گفت تا گُل ِ نام تو واشد به لبم باز پدر گفت شُكرِ تو خدايا پسرم گفت هرچه دارم همه از لطف پدر بود كه او عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم گفت شعر غزل از : هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی عشق حسینم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا ... بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی یا حسین به فدای لب عطشان حسین ( وای حسین ... ) تکرار صَلَّى اللَّهُ عَلَى الْبَاكِينَ عَلَى الْحُسَيْن ... ای علَمدار سپاه منو ای میرِ حرم دیده بگشا و نظر که چه آمد به سرم دیده بر هم مَنِه ای سروِ به خون غلطیده تا نگویند حسین داغ برادر دیده ... در کنار علقمه سروی ز پا افتاده است یا گُلی از گلشنِ آل عبا افتاده است یا حجة بن الحسن عجل علی ظهورک ( سلام الله علیها )