. ۸۱۷ ای برادر ببین که آمدم از سفر از فراق تو گشته خواهرت خونجگر بعد یک اربعین حال زارم ببین واحسینا شامیان بی مروت اند و پست و بدند تازیانه به ناموس خدا می زدند ای گل بی سرم یوسف مادرم واحسینا چشم تو روشن ای-عزیز ختمی مآب یا اخا خواهرت کجا و بزم شراب روز ما گشته شام از نگاه حرام واحسینا **** .👇