1. از خون جوانان حرم.mp3
5.65M
( سلام الله علیها ) از خون جوانان حرم ، لاله خدا لاله ، خدا لاله ، خدا لاله دمیده ... بابا به حرم ،آمده با ناله خدا ناله ، خدا ناله ولی قدِ خیمده ... گوید یارم نیامد کس و کارم ، نیامد علَمدارم نیامد خدایا چه کنم حالا که من گرفتارم نیامد ؟ باید اینجوری شروع میشد ، روضه اُم البنین ، امشب شب لیلی دلِ ماست ، از بچگی توو روضه ها اسمتو شنیدم ، از اولین روضه هایی بود که به گوشم آشنا شد ... ، مادرم میگفت روضه اُم البنین ، چند تا روضه بود ، خیلی به گوشم آشناست ، بچه بودم ، همسایه در میزد ، به مادرت بگو روضه موسی بن جعفر داریم ، به مادرت بگو سفره امام حسن داریم ، اما دست از پا نمیشناخت وقتی یکی میگفت روضه اُم البنین داریم ، مادرم بعد روضه برمیگشت ، یه کیسه کوچیکی همراهش بود ، یه سیبی ، نون و پنیرو سبزی توش بود ، سفره امام حسن که همش سبز بود ، اما صدام میکرد ، بیرون نرو ، هرکدومتون یه لقمه بخورید ، ... چیه مادر ؟ میگفت مال سفره اُم البنینه ... « من با لقمه نون تو بزرگ شدم » اُم البنین ، اُم البنین ، اُم البنین ، ... من ریزه خوره سفره آقازادَتم ، اُم البنین ، اُم البنین ، اُم البنین ... من پیرو گریه های توام ، اُم البنین ، اُم البنین ، اُم البنین ... یه جوری گریه میکرد ، مروان قَسیُّ القلب می ایستاده ، اینقده زار میزد به گریه اش ... نمیدونم چطور گریه میکرد ؟ هی زیر لب میگفت : آخ حسین برات بمیرم ...