می باره بارون.mp3
6.85M
می باره بارون، روی سر مجنون تو یه خیابون رویایی می لرزه پاهاش، بارونیه چشماش میگه خدایی تو آقایی من مأنوسم با حرمت آقا حرم تو والله برام بهشته انگار دستی اومده و از غیب روی دلم اینجور برات نوشته کربلا کربلا کربلا اللهم ارزقنا صفا و مروه دیده‌ام گرد حرم دویده ام هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود می دونم آخر می رسه یه روزی کنار تو آروم بگیرم با چشمای تر، یا که توی هیئت یا وسط روضه بمیرم یادم میاد که مادرم هر شب منو می آوردش میون هیئت یادم میاد مادر من با اشک می گفت تو رو کشتن تو اوج غربت کوچیک بودم که مادرم حرز تو گردنم می کرد وقتی محرم می اومد لباس سیاه تنم می کرد بزرگترای من منو به مجلس تو برده اند هوامو داشته باش آقا منو به تو سپرده اند صدقه سر مادرمه آقا که شده دل من مجنونت من که نه کل ایل و تبارم هم تا به ابد آقا مدیونت اومدم تا باب القبله دخیلمو آقا همونجا بستم اینقدر آقا می باره این اشکا به خدا به قدری که مست مستم مست توام مست توام باده به پیمونه بریز کبوتر بام توام برای من دونه بریز هر کی به من دونه بده من سر بامش نمی رم اگه تو سنگم بزنی از بوم تو نمی پرم