صبح روز سه شنبه.mp3
2.24M
صبح روز سه شنبه من پا شدم با دو چشم خیس دیدم انگار توی این شهر هیچکی عین خیالش نیست انگار نه انگار دیروز همین جا یکی خورد به دیوار انگار نه انگار دیروز یه زن رو زدن بین انظار انگار نه انگار دیروز یه بچه شهید شد با مسمار دیروز آتیش، امروز غربت فردا اما می رسه منتقم زهرا أینَ الطالبُ بِدَمِ الزهراء من امامی غریبم که فاطمه است تنها مأمومم راه خونه تا مسجد رو می دوید یار مظلومم انگار نه انگار ریختن سرش عده ای مردم آزار انگار نه انگار انقدر زدن دستش افتاده از کار انگار نه انگار از ضربه چشمای یارم شده تار بین غوغا، خسته اما پای من وایساده بود زهرا أینَ الطالبُ بِدَمِ الزهراء