نفس بزن باز دوباره.mp3
1.87M
نفس بزن باز دوباره پرستوی مهاجر من بس که چشات بارونیه نداری جونی به بدن ستاره شبای من برای من روشن بمون من التماست می کنم پر نکش و با من بمون وای از این نفسات ‏ وای از اشک چشات وای از زخم نگات مادرم ای وای مادرم خونه خرابم می کنی وقتی خمیده راه میری بیا و بشکن بغضتو شاید که آروم بگیری خوب می دونم که قاتلت اشک چشای حیدره وقتی نگاهم می کنی برای بار آخره وای از رفتن تو امون از زخم تن تو تمومه خندیدن تو مادرم ای وای مادرم ‏