فاطمیه🥀🥀🥀 روضه فاطمه زهرا(س)🥀 گریز حضرت عباس (ع) روضه شهادت 🥀🥀🥀 استاد احمد بهزادی بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... اول مجلس ودعای سلامتی امام زمان باهم رمزمه می کنیم. اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. 🔶دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد سراغ گلی را شبانه می گیرد 🔶امروز(امشب)متوسل بشیم به مادر پهلو شکسته ایام فاطمیه عزاداری بی بی دوعالم زهرای مرضیه یا صاحب الزمان ۲ آقاجان به مادرتان زهرای مرضیه قسم مارا امروز(امشب) دست خالی ازاین مجلس بر نگردونی آقای من معلوم نیست تا فاطمیه سال دیگه زنده باشیم که درمجلس مادرتان شرکت کنیم یا نه عزیز زهرا 🔶چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه می گیرد می دونم دلت دیگه این جا نیست همه دلهارا ببریم پشت درخونه حضرت صدیقه طاهره چه خبر توی این خونه این شب هاست حال بی بی دوعالم فاطمه رانوشتن این روزها این طوری بوده شما اگر گریه 😭کنید هیچ کسی به شما اعتراض نمی کنه اما این شبها آخرآمدن درخونه امیرالمومنین می گفتند علی به فاطمه بگو یا روز گریه کنه یا شب😭😭 🔶روز آخرشانه زدبر گیسوان دخترش 🔶شست با دست لباس کودکان دیگرش 🔶تا نمادکودکی ان جا گرسنه بعد او 🔶درتنور خانه نان می پخت دل خاکسترش 🔶کارهای خانه اش را یک به یک انجام داد 🔶دست آخر ماند کارهمیشه برترش جامه ی روشن به تن کردوسوی محراب رفت 🔶تا بماندیادگاراز نماز آخرش یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس و محفل فیض ببرند جامعی روشن برتن می کرد فاطمه اما این لباس برتن فاطمه ساعتی نمی ماند😭😭😭 آخه ازجای سینه ی آزورده خون تازه می آمد 🔸دراتاقی رفت و اندکی آرام ماند 🔸تا شود کم کم محقق مژده پیامبرش 🔸خادمش وقتی صدا زد پاسخی نشنید ازاو 🔸بر سرو روی خودش زدآنچه آمد برسرش😭😭 داره صدا میزنه بی بی را😭 ⬅️یه مرتبه دیدند در باز شد کودکان وارد خانه شدندوصحنه را دیدند صدای فریاد مادر مادرشان به آسمان رفت 😭😭 بچه ها آمدن خودشان روی بدن مادر انداختن امام حسن صورت روی سینه مادر گذاشت اما دیدن ابی عبدالله امد پایین پای مادرصورت گذاشت کف پای مادر😭صدا زد مادر من حسینم با من حرف بزن 😭😭 🔸آن یکی صورت نهاده برکف پایش چرا 🔸دیگری برسینه مادرچرا باشدسرش انشالا کسی دربین مانباشه مادرازدست داده باشه اسما ء صدا زد آقازاده ها زود برید باباتون روخبر کنید بیاد 😭😭 🔸مرتضی درمسجد،ازاین ماجرا شد با خبر😭 🔸باورش سخت است باورکن نمی شد باورش😭😭 ای گریه کن ها تا حسین دوید گفتند بابا مادرمون از دستمون رفت یه وقت دیدن😭😭 🔸زانوش لرزیدو افتاد ودگر ازهوش رفت😭😭 چیست این داغی که گشته این چنین ورانگرش😭😭 ⬅️همه دشمنان توی مدینه منتظر بودن یه روزی زانوهای امام علی بلرزه این جا روایت نوشته بارها تو این مسیر کم مسجد تاخونه بارها امیرالمومنین روی زمین افتاد عزادران این یه سرداربود همه منتظر بودن خم شدن زانویش روببیند امایه سردارهم من سرغ دارم کربلا😭 تا امام حسین آمد کناربدن اباالفضل یه وقت دین خم شددست به کمر گرفت صدا زدعباس برادر به خداکمرم شکست اماخداکنه داغ برادر نبینیدبرادر امیدم قطع شددیگه حسین بی برادرشد حسین آرام جانم ....حسین روح و روانم تایپ مداح اهل (ع) ااحمد بهزادی ✍ صلوات شادی روح پدرومادرم