.
#هجوم_به_بیت_وحی
#شهادت_حضرت_زهرا
#خانه_نشینی_امیرالمؤمنین_صلوات_الله_و_سلامه_علیهم_اجمعین
چه باصفاست به لطف و عنایت داور
مرورِ خاطرۀ اهل بیت پیغمبر
بیا سری بزنیم ای موالیان علی
به خانۀ گل طاها، به خانۀ کوثر
چه روزگار خوشی داشت بیت وحی خدا
چه زندگیِ خوشی بود خانۀ حیدر
چه رفت و آمدِ خوبی در آن حوالی بود
کنار هم، همه گلهای فاطمه یکسر
خدیجه گرچه نبود، آن صفای روحی بود
که بود سِلمیِ والا خدیجه ای دیگر
حضور فضه در این جمع لطفِ دیگر داشت
نشاطِ پیریِ سلمان، جوانیِ خوشتر
علی، حسین و حسن را به جان صدا میزد
شنیدنی تر از آن بود، لفظِ پیغمبر
علی چو وصله به نعلینِ پاره اش میدوخت
چه دیدنی تر از آن بود خندۀ همسر
به دستِ مادرِ خانه که سفره میشد پهن
کمک به فاطمه میکرد، نازنین دختر
به ناز، شانه به گیسوی کودکان میزد
چه عاشقانه به هر صبح و شام این مادر
طلوعِ فجر که میشد، تمامِ اهل حرم
همه نظاره گرِ نورِ زهرۀ أزهر
نمازِ ظهر که میخواند، دیدنی تر بود
سجودِ ماه، و تقلیدِ ذاتیِ أختر
هزار نور ز خسارِ فاطمه میریخت
به دیدگانِ علی، صبح و ظهر و شب یکسر
شکوفه های بهاری که غنچه وا میکرد
حیاتِ خانۀ او بود، جنتِ کوثر
بهشت را به همین بیت میتوان حس کرد
بهشتِ عدن کجا، بیتِ خمسۀ أطهر
حسن کنار پدر مینشست در مسجد
علی سمیعِ کلامِ پیمبرِ داور
میانِ خطبۀ جدش، به شوقِ دیدارش
حسین تکیه زنان مینشست بر منبر
درونِ حال و هوای خوشِ حرم ناگاه
صفای خانه بهم ریخت، بیت شد مضطر
ز اِرتحالِ پیمبر، دو روز نگذشته...
هجوم شد به سرایش، هجوم شد بر در
دری که داشت سلامِ نبی، در آتش سوخت
و سوخت گیسوی زهرا و چادر و معجر
رسید اینهمه عصیان، ز جبت و طاغوتی
که هیزم آورِ دوزخ شدند، تا محشر
فدک بهانه شد و دستِ مرتضی بستند
به قصدِ غصبِ خلافت شدند بر مصدر
ز ضربه های غلافی، به شانۀ عصمت
شکست بازوی زهرا نه، بازوی حیدر
لگد زدند چو بر پهلوی کنیز خدا
عبور کرد ز روی درِ حرم، لشکر
جواب سیلیِ زهراست دستِ فرزندش
که انتقام بگیرد، از آن دوتا کافر
علی به خانه نشست و گُلَش به گِل، اما
بجاست خیرِ کثیرِ نبی در این معبر
هر آنکه یاورِ مولاست، رهروِ زهراست
مدافعِ حرم است و مدافعِ رهبر
شهادت آینۀ ی مادر شهیدان است
شهید پیروِ زهراست تا صفِ آخر
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#حاج_محمود_ژولیده ✍
.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها