🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 بنال ای دل که زهرابی قراراست دلش تنگ وغم اوبی شماراست یتیمـانـه بگرید این سـه سالـه بـرای مـادر خـود داغـدار است مــرا در سینه داغی دیگر افتاد کـه پیغمبربه حال مضطرافتاد نمیدانم علی این صحنه را دید که زهـرا روی نعش مادر افتاد امیـــد قلـب پیغمبر خدیجـه نبـی را بهتـرین همسرخدیجه ز بعـد تو پیمبر مـاند و دردش رســول الله را یـاور خــدیجـه دیده بست آن بـانوی پاک ونجیب فـاطمه گشتـه ز مــادر بـی نصیب از لـب زهــرا نمـی افــتد دمـــی بـانـگ مــادر مـادر و یــا للغریب امروز بـاید ازغمـی عظمی بنالیم درمـاتم خـدیجه ی کبری بنالیم دراوج غربت مادر ازکف داد زهرا ای شیعیان باحضرت زهرا بنالیم زهـرایتیمه شدبیازین غم بگرییم باحضرت مادر بیا مـا هم بگرییم پیغمبر از داغ خـدیجه نالـه میزد بایدکه چـون پیغمبرخاتم بگرییم تـاکـه پیمبر مانده تنها بین مردم آنـدم خـدیجه شـدمسلمان پیمبر دار و نـدارش راکه در راه خدا داد گفتا که جـان من به قربان پیمبر وقتی خدیجه حرف ترک ازخانه میزد مـرغ دلش آهسـته پـر از لانـه میزد آن روز آخــر دیده پیغمبر کـه یارش بـا اشـک بـر موهای زهرا شانه میزد وقـت رفتن شـد دگـر مولای من غـم مخـور ای همدم غمهای من در عبـا کـردی کفـن جسـم مـرا می شـود روزی حسینم بی کفن 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»