. روزه یعنی عشقبازی بر سر خوانِ حسین می شود هر روزه داری چون پریشانِ حسین من برای بخشش خود ، واسطه آورده ام یا رب از جرم و خطایم درگذر ، جانِ حسین روزه یعنی تشنگی ، یعنی تب و سوز جگر روزه یعنی روضه ی لب های عطشانِ حسین خواب از چشمم بگیرد، غربتش در قتلگاه اشک نوکر در سحر باشد ز احسانِ حسین روز محشر لایق دیدار زهرا می شود دیده ای که شد میان روضه، گریانِ حسین آرزو دارم شبی بعد از نماز مغربم روزه ام را وا کنم در زیر ایوانِ حسین یک گریز.....آن بی حیا در پیش چشم خواهرش چوب میزد بر لب خونین و دندانِ حسین ✍ .