4_5920147921117905084.mp3
3.93M
متن روضه 🔰 هرچه او بیشتر صدا می زد بیشتر می زدند زینب را يكنفر بود و يك بدن اما صدنفر ميزدند زينب را ان شاء الله نیاد اون روزی که جلو چشمت خواهرت و بزنن تيغشان مانده بود در گودال با سپر ميزدند زينب را خوابشان بُرد بچه ها سَر ِ شب تا سحر ميزدند زينب را مولا فرمود حسن جان بدن من و شبانه دفن کنید، اگه خوارج دستشون به بدن من برسه، آتش می زنن. زین العابدین فرصت پیدا نکرد، و الا اونم بدن باباش و غریبانه و مخفیانه دفن می کرد، اما قبل از اینکه آقا بیاد، ده سوار آمد... رایگان