#نوستالژی
#امام_جواد
#حسین_سیب_سرخی
پسر امام رضا داره ز رفتن میخونه
داره جون میده ولی خدایی خیلی جوونه
اومده وقت وصالش با باباش امام رضا
مثل باباش میزنه ز زهر کینه دست و پا
همسرش قاتلشه مونس اون درد و غمه
نفسای آخرو میکشه میگه فاطمه
مادرم چشم انتظارِ من شده
در جنان او سوگوار من شده
گوش جان را آمده یک زمزمه
میرسد در حجره بوی فاطمه
یوسف زهرا جواد ابن الرضا
****
هرچی ناله میزنه به من یه جرعه آب بدین
میسوزه سینه ی من به ناله هام جواب بدین
پیش پیکر نحیفش دشمنا صف میزنن
جای اینکه آب بدن میخندن و کف میزنن
من بمیرم این آقا پاره ی قلب مرتضاست
مگه جُرمش چی بوده که کشته ی زهر جفاست
ای خدا ابن الرضا از پا فتاد
حاصل عمر رضا هستم جواد
با لب تشنه به یاد دلبرم
یاد کام خشک شاه بی سرم
یوسف زهرا جواد ابن الرضا
****
تا شدم با کام عطشان در تب و در شور و شین
خاطرم آمد لبان خشک و عطشان حسین
من بمیرم بهر طفلش شیرِخواره اصغرش
تشنه بود و تر شد از تیر سه شعبه حنجرش
رفته بود عباس عمویم آب آرَد خیمه ها
مشک او شد پاره پاره فرق او از کین دوتا
میرود این دل به پیش دلبرش
تا ببوسد آن نگار بی سرش
لحظه ی آخر شدم در شور و شین
وقت جان دادن بگویم یا حسین
****
تو خیالم همیشه کرب و بلا رو میبینم
میرم و یه گوشه ای تو صحن یارم میشینم
آرزومه که بشم با گریه و با سوز و اشک
یا کبوتر حرم یا ماهی میدون مشک
آرزومه که چشم ببینه ایوون طلا رو
به همه بگم که عاقبت دیدم کربلا رو
دیگه حسرت کشیدن برام بسه
کربلاتو ندیدن برام بسه
یا بکش منو یا اینکه یه بارم
آقا این نوکرتو ببر حرم
یا قتیل العبرات حسین حسین
#شهادت_امام_جواد 1386