شعر روز مباهله حق و باطل در مدینه روبروست اهل حق را حق پرستی آبروست حق پرستان همچو انگشتان دست پرتو این حق پرستان هرچه هست اهل بیت مصطفی دانی که پنچ رحمت لعالمین مانند گنج مصطفی ختم رسل در پیش بود منزلت از هر پیامبر بیش بود درگه حق او که برتر از همه در بغل دارد حسین فاطمه سبط اکبر در کنار مصطفی ست دست او در دست خیر انبیاست بعد پیغمبر علی مرتضی ست جانشن و همچو جان مصطفی ست فاطمه خیرالنساء العالمین فاطمه نور سماوات و زمین مقتدای او پسر عمش علی است تا قیامت مرتضی بر حق ولی است آیت حق اهل بیت مصطفی ست مستجاب الدعوه  ارض و سماست اهل نخجران روبرو با حق شدند از کشیشان و نصارائی بُدند پیش روی حق را کشیشان دیده اند فکر نفرین راز دل برچیده اند جزیه دادن را همه کردی قبول سر فرود آورده در پیش رسول مسجدی با نام آن عرصه بجاست پرچم پیروزی آل عباست چون حکومت در مدینه جان گرفت سرزمین های رُم و ایران گرفت هر که را حُب محمد در دل است چلچراغ روشن هر محفل است تا ابد بر جا بماند این سرود بر محمد گو و آل او درود تا توانی گو «طبیبا»این درود درگه حق این دعا مقبول بود.