گرچه بسته شده برویم راه میکشم از غم فراقت آه زائرم شب به شب در آن درگاه «قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه» می طپد دل به اشتیاق حرم چه کنم با غم فراق حرم دل من تنگ شد،خداست گواه «قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه» «ای غمین زاشتیاق حضرت او روز و شب مایلِ زیارت او تو از او دور نیستی بالله قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه» رحمتُ اللهِ واسعه ، نظری شب جمعه،حرم، دَمِ سحری پرچمت را کنم ز دور نگاه «قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه» بطلب اربعین حرم باشم زائر قبر محترم باشم وقتْ تنگ است و عمر ما کوتاه «قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه» به شما بوده خوش ، همیشه دلم عاشقی را گرفته پیشه دلم به دل خسته مرهمی گَه گاه... «قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه» سمت کرب و بلا ز بام سلام به تن پاره اش مدام سلام رو به قبله سه بار ، صلی الله... «قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه» خواهرش ناله زد کجاست حسین؟ زیر شمشیر و نیزه هاست حسین آه حسرت کشید و کرد نگاه... «قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه» ساعَدَالله قلب خواهر او مانده عریان تن مطهر او... روی خاک و سرش به روی رماح «قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه» کشته‌ی پاره پاره در بر من! با سرت باش سایه‌ی سر من با حرم روی نی بمان همراه «قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه» گرچه دوری در این مسیر ز من سر تو بر نی و رهاست بدن هر زمانی کنار خواهر...آه... «قَبرُهُ فِی قُلوبِ مَنْ والاه»