عمه جون بیا فصل ریحونه؛ بابا اومده کنج ویرونه!
ببین عمه نور چشمونم؛ لبای زخمش غرق در خونه…
عمه جون بیا گل به صحرا شد؛ آخر از کار ما گره وا شد!
بیا که گمشگشته پیدا شد؛ شو تارُم شامِ یلدا شد…
به لب اومه از غمش جونم؛ منو کشته تازه مهمونم!
به لب اومه از غمش جونوم! منو کشته تازه مهمونوم…
عمه جون بیا؛ اومده با سر کنج ویرونه زاده ی حیدر
بیا که با دیدن رویش؛ گل عمر من شده پرپر
به لب اومه از غمش جونم؛ منو کشته تازه مهمونم!
به لب اومه از غمش جونوم! منو کشته تازه مهمونوم…
خشکی لبها و چشم و زخم سرت؛ آتش افکنده به دامن رقیه دخترت
غم مخور بابا اگه بالای نی؛ بی مادری
میزنم بر سینه و سر من؛ به جای مادرت…
وقتی دیدمش سینه پرغم شد؛ این دل تنگم غرق ماتم شد…
چو از روی زخمی بابا؛ به یکباره قامتم خم شد!
Untitled 2 1 دانلود نوحه شیرازی عمه جون بیا فصل ریحونه بابا اومده کنج ویرونه محمد حسین شفیعی
وقتی که دیدم نوگل زهرا؛ اومده تشنه ار لب دریا…
نگاش کردم دست و پام لرزید؛ زمین خوردم از غم بابا
به لب اومه از غمش جونم؛ منو کشته تازه مهمونم!
به لب اومه از غمش جونوم! منو کشته تازه مهمونوم…
عمه یادته ظهر عاشورا من بهت گفتم عمه کو بابا
تو با چشمان پر از اشکت؛ زدی ناله گفتی یا زهرا
عمه جون بابا خیلی بی تابه؛ اومده از راه خسته و خوابه
یکی میگفت داده اند آبش! لباش میگه تشنه ی آبه…
به لب اومه از غمش جونم؛ منو کشته تازه مهمونم!
به لب اومه از غمش جونوم! منو کشته تازه مهمونوم…
عمه جون بیا فکر فردا کن؛ چاره ی دردم را تو پیدا کن
بیا عمه کن پرستاری؛ لبای زخمش را مداوا کن
عمه دیگه از زندگی سیرم؛ باغ گل کرده یه شب پیرم
ببین عمه از غم بابا؛ عصا دستم داده تقدیرم!
به لب اومه از غمش جونم؛ منو کشته تازه مهمونم!
به لب اومه از غمش جونوم! منو کشته تازه مهمونوم